ذائقه جات

کجا ممکن است پیدایش کنم

جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۰۰ ب.ظ


"کجا ممکن است پیدایش کنم" یک مجموعه داستان بنام‌های "فاجعه معدن در نیویورک" ، "کجا ممکن است پیدایش کنم" ، "سگ کوچک آن زن در زمین" ، "راه دیگری برای مردن" و "خواب" به قلم "هاروکی موراکامی" و ترجمه‌ی "بزرگمهر شرف‌الدین" می‌باشد که این کتاب برنده‌ی جایزه‌ی فرانتس کافکا پراگ در سال 2006 بوده‌است . در وهله اول نام کتاب و نویسنده منو جذب کرد اما محتوایش برخلاف تعریفاتی بود که شنیدم . داستان‌ها مُدرن و کارآگاهانه بود و روندشان طوری بود که خواننده رو مجاب می‌کرد تاانتهای داستان همراهیش کنه اما پایان داستان‌ها یک دلزدگی در مخاطب ایجاد می‌کرد و در کل داستان‌ها تعادل نداشتند ؛ گاها" به نکته‌هایی در داستان برمی‌خوردم که خیلی مبتدی و تکراری بودن و چیزی نصیب خواننده نمی‌شد . دقیقا" نمیدونم داستان‌های موراکامی چه هدفی رو دنبال می‌کرد اما من تنها برداشتی که تونستم بکنم این بود که "هیچ چیزی نمیتونه مانع زندگی انسان بشه حتی مرگ" . و درنهایت اگر دنبال این هستید که لحظه‌هاتون رو با کتاب خوندن سپری کنید آثار "کریستیان بوین" بخونید .
+ اما خب تجربه‌ی خوبی بود ؛ آشنا شدن با یک نوع قلم متفاوت !
بعدا" نوشت : نشر چشمه :)
۹۴/۰۵/۰۹

نظرات  (۱۶)

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۸ آلبرت کبیر
موراکامی کتاب پس از تاریکیش که معمولی بود ... این یکیو نظری ندارم :)
پاسخ:
خب اونو نخوندم .. فک کنم هیچ وقت نخونم همین یه تجربه کافی بود :)
من شخصاً نظرم اینه که کتاب خوندن بهتر از نخوندنشه حتی اگه کتاب خوبی هم نباشه یا اون قدرام قوی نباشه
پاسخ:
درسته آشنا شدن با هرجور نوشتنی رو قبول دارم اما برای کسی که برای بار اول میخواد بخونه کتاب خوبی نیس دلزده میشه :)
کوپونم پره هنوز6 تا کتاب نخونده دارم
پاسخ:
بخون حتما :)
۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۹ یک مردِ جدّی
مرسی
پاسخ:
خواهش
و خیر مقدم :)
هوم.. انگار قلمش واقعا متفاوته ..
پاسخ:
یکجور مبهمی بود داستان‌ها ... برای تجربه بد نبود :)
۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۳ فاطیما کیان
کارای موراکامی رو دوست دارم خیلی خوبن حس شیرینی رو بهم منتقل میکنن :)
پاسخ:
حس شیرین رو مطمئن نیستم اما روحیه‌ی مبارزطلبانه منو بالا میبره :)
موراکامی
همیشه تعریفش را شنیدم ولی خوب هیچ وقت هم نخوندمش :)
پاسخ:
منم فقط تعریف شنیده بودم اما آنجنان تعریفی نبود ولی بدم نبود :)
این موراکامی از بس داستان‌هاش دوگانگی داشتن منم خودم نسبت به خودش و داستاناش اینطور شدم :D
ایشالا بخونی زود و نظر تو رو هم بدونیم :)
۰۹ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۷ آقای سر به هوا ...
اگر فرصت کردم میخونم حتما ...
پاسخ:
حالا اگر کار مهم تر و مورد پسندتری هست اونو انجام بدین :)
هیچ وقت نوشته های موراکامی به مذاقم خوش نمیاد نمیدونم چرا :|
پاسخ:
خب ذائقه‌ها متفاوته :D
۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۲ هولدن کالفیلد
این داستان سگه همونه که سگه میمیره و با پولها دفن میشه؟
پاسخ:
بله دقیقا" !
۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۳۹ خانوم ِ لبخند :)
تا اونجایی که خاطرمه فکر نکنم کارای موراکامی رو کامل خونده باشم..ولی خب دوس دارم ببینم سبکش چطوره؟ ممنون بابت معرفی زینب جانم : )
پاسخ:
روال داستان‌ها خوبن اما وای وقتی به انتها میرسی :|
خواهش روزنه‌های امید زندگیم :))))
۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۸ فاطمه صادقی
سلام زینب جان:))
مهندسی برق سخته؟؟
وبت رو دنبال میکنم ازین به بعد:))
شاد باشی دوس جونی:)
پاسخ:
سلام فاطمه جان :)
سخت :D
مرسی :)
توعم :*
کتابشو خوندم
جالب بود فقط خیلی از جاهاش گیج میشه ادم:دی
پاسخ:
جذابیت داره ولی سردرگمی هم فراوونه :D
اما هیچ کدوم از این هایی که گفتی باعث نمی شه از این که تا حالا هیچ کدوم از کتاب های موراکامی رو نخوندم خجالت نکشم :)
پاسخ:
خجالت نکش ، سیگار هم همینطور ، بجاش نقاشی بکش :D
دیوانه وار کریستیان بوبن رو تازه خوندم .
شخصیت راوی خیلی جالب بود برام . اما یه قول یکی از بچه ها یه استرس خفیفی هم تو قلمش هست . همه چیز غیرقابل پیش بینی بود .

+ بعضی از کتابا اسمشون و طرح جلدشون غلط اندازه ! :))


پاسخ:
من اونو پارسال خوندم عالی بود :)
استرس رو حس نکردم برای من بیشتر هیجان داشت :)
+ دقیقا !
۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۲ فارفائـِـ ــلا
موراکامی داستاناش یه جور خاصیه..
من اوایل ک می خوندمش خیلی خوشم نمیومد, بعد فهمیدم ازون دسته آدماس که نباید انتظار اتفاق خارق العاده ای رو توی داستاناش داشت. داستاناش یه تیکه از یه زندگی رو می گن, انگار که عادی و روزمره باشه و هیچ اتفاق خاصی نیوفته.
من داستان آخر این مجموعه رو خییلی دوست داشتم
پاسخ:
+ منم همینطور .. تلنگر خوبی بود برای اینکه بیدار بشیم و هشیار :)