میتواند یک اتفاق واقعی باشد
شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۰ ب.ظ
دختر حرّافی نبود ؛ همیشه در چند جملهی کوتاه منظورش را میفهماند . اهل ِ توضیح ِ اضافه و دلیل و توجیه برای کارهایش هم نبود اما اینبار را مجبور بود توضیح دهد ؛ محمد دلش را به او باخته بود و خودش را مسئول این میدانست تا با کلی دلیل منطقی محمد رو از ادامهی فکر کردش بهش منصرف کند . او میدانست که در این لحظهها محمد شرایط خوبی ندارد و باید خیلی آروم بدون بیاحترامی محمد را با اشتباهش روبرو کند اما امان از عاشق ، کور و کر میشود و جز خواستهاش -معشوق- چیزی نمیخواهد . تصمیم سختی بود اما دختر مصمّم به اجرای تصمیمش بود ؛ گفتن ِ حقیقت آخرین تیر بود و از زمانیکه "دوستت ندارم" را گفتهاست ، از محمد خبری نیست .
۹۴/۰۴/۲۰