پاییز میرسد که مرا مبتلا کند*
جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۳:۵۶ ب.ظ
بهم گفته بودی وقتی مشغول کار بشی اونقدی کار مونده برای انجام دادن داری که وقت نمیکنی بهم فکر کنی. الآن کلی کار دارم. سه روزه دارم کارای قبلی رو ادیت میکنم اما به ثبات نمیرسن هی از طرف مدیر رد میشن و مدیر برام نمونه کار میفرسته که الگو بگیرم هی یاد چشات میفتم که آروم نگاهم میکردی. نمیزاری به کارام برسم. میدونم شنبه که برم محل کارم، یکی نشسته جای من. توعم از پشت پنجره نگاه میکنی به آشفتگیام با همون لبخند کجت. هی میگم "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" اما عینکمو که میرنم به چشمام تا دوباره شروع کنم، پررنگ تر میشی؛ با خودم میگم کدوم شیطان؟ تو عشقی، افتادم تو دام نگاهت، منو آروم نگاه کردی اما من خیلی زود عاشقت شدم.
*علیرضا بدیع
۹۶/۰۸/۰۵