ذائقه جات

خطر غرق شدن

سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۱۶ ق.ظ

ترسیمات من از آینده با حوادث در حال رخداد این زمان ، به اندازه دو کهکشان فاصله دارند . یکی واقعیت تلخ و دویدن های بی وقفه ، دیگری رویای شیرین و گردشیجات آخرهفته . حالا واقعیت از نوک بینی هم نزدیکتر دیده میشود اما توانایی درک و پذیرش آنها کار هر بنی بشری نیست و من دقیقا همان بشر ناتوانی هستم که برای انتخاب راه میان این دو کهکشان همیشه در حال فرار بودم و مسئولیت های خودم رو از دوش خودم منتقل میکردم به آنجا (!) . حالا ته مانده ی آدمی که سعی داشت نقش افسردگی رو از بین تمام نقاشی های دنیا پاک کند یک چرک مداد پاک کن افسرده باقی مانده است و جان هیچ نقاشی را نجات نداد هیچ ، خودش هم غرق شد . 

۹۴/۰۸/۰۵

نظرات  (۷)

۰۵ آبان ۹۴ ، ۰۲:۳۱ امیر عابدی
واقعیت تلخ و دویدن های بی وقفه ؟
یاد"فارست گامپ افتادم"
تصویر سازی و این مزخرفات ...
پاسخ:
فارست گامپ اگر اسم فیلم باشد هنوز ندیدمش !
تصویر سازی و مزخرفات؟
چِقَدر، سخته!!! :-/
واقعاً، هیچی، نفهمیدم! :|
پاسخ:
چی سخته؟
چرا؟! ساده تر از این بگم؟
آخه، از اون نوشته هاست، که چشم که شروع می کنه، از کلمه اولش دیدن، لب که شروع می کنه خوندن، با هم، روان و زیبا تا تهش، بدون حتی یه مکس کوتاه می رن.. :)
و اون وسط، آقای استدلال و فهم، جا می مونه! :D
پاسخ:
:D
ممنون از توجهتون :)
تلخ . 
پاسخ:
...
خب این اسمش یه جور فنا کردن خود در مسیر فداکاری میشه فکر کنم نه؟!
پاسخ:
موقعی که جملات در حال تایپ بودند من به فداکاری فکر نکرده بودم ولی اگه تو بگی حتما میشه همچین برداشتی داشت :)
۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۵ امیر عابدی
آره ... از همین کلمه های قلمبه سلمبه که آدم فکر میکنه اگه بگه بقیه به شاخ بودنش پی میبرن !
+ فیلمه ... 1994 ... 14 امین فیلم IMDB
پاسخ:
:)))
+قراره ببینمش!
عه ، چرا انقدر ناامیدانه ؟!
پاسخ:
حس این روزهاست خب متاسفانه :(