ذائقه جات

بی پدر بی مادر بی همسر بی فرزند

پنجشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۲ ب.ظ
هادی در خواب سکته میکند، هما در آمریکا هم سرطان جانش را میگیرد، رمی جمرات میشود قتل گاه و سراب آب اینبار پایان خوشی ندارد، اصلا بعید* نیست که یکی از همین روزها مرگ همنشینم شود و سایه اش ترس به جانم بیندازد و رفتن را سخت کند. پس اینرا مینویسم که یادم بماند باید وصیتم را خیلی زود ثبت کنم و از تمام دلبستگی ها رها شوم و تپش های قلبم را جدی نگیرم و قلب مرده ام را بپذیرم.

*این بعید نبودن برمیگردد به حس و حالی که در وجودم آمده و اینکه آینده ام در هاله ای از ابهام است و اینکه امیدم در قبرستان چال شده و هیچ وقت حس و حالم دروغ نبوده و همیشه یک نتیجه ای در ورای حس و حال عجیبم بوده است.
۹۴/۰۷/۰۹

نظرات  (۷)

۱۰ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۷ یـک مـعــلـم . .
اگرتنهاترین تنها شوم باز خدا هست او جانشین همه ی نداشتنهاست . .
دکترعلی شریعتی
۱۰ مهر ۹۴ ، ۰۰:۳۲ آبی خانوم
دلشوره ها همیشه به من راست گفته اند ... آره؟
دور از جون دختر... دور از جون
پاسخ:
همیشه درست بودند همیشه :|

زینب جان...
خدا نکنه اون روز بیاد که نباشی..
ایشالا هرچه زودتر حال دلت خوب بشه..

پاسخ:
نگار همیشه همراه :) میدونستی قدم هات اینجا دلگرمم میکنه؟
۱۰ مهر ۹۴ ، ۰۹:۰۶ ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
خدا نکنه ایشاالله 120 سال عمر کنی
پاسخ:
تا ببینیم چی پیش میاد :)
ممنونم از شما
۱۰ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۵ مترسک ‌‌
این‌جاست که باید حرف مرحوم استیو جابز رو یادمون بیاریم که «طوری زندگی کن که انگار امروز آخرین روز زندگیته»...
پاسخ:
دقیقا و اینجور زندگی کردن واقعا سخته :|
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۰:۳۵ آقای سر به هوا ...
من که مدام بهش فکر میکنم !
حتی وضیت نامه هم نوشتم ...
پاسخ:
خیلی هم عالی بهتون تبریک میگم :)
۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۶ فاطمه صادقی
:(
انشالله ک عمر طولانی و سر بلندی داشته باشی عزیزم...
پاسخ:
ممنونم ازت فاطمه جانم :*